متن اهنگ رعد

دانلود اهنگ

میخوام براتون یه داستان تعریف کنم

داستان چند تا دوست

چند تا رفیق

نه یه داستان عاشقانه

رعد...یک داستان زنانه

حتي از نور ماشین پلیس يا كمیته اي كه

واسه ي دلخوشي جووني كارش پا به روزه

از ھیشكي كم نیار كه با آتوي تو كسي بخواد

سوءاستفاده كنه و دلش واسه تو بسوزه

ھمه چیز يك ماجراست

تو ايران تو جھان تو ھر فضا و مكان

تو اوھام زمستان

حبس نفس ھا جیغ ما ايرانیان

ھوراي جھانیان

تلوزيون راديو سوت ھا و دست ھا

نگاه ھا حادثه ھا خنده ھا و گريه ھا

برنده ي ايراني جايزه ي نوبل

باعث سربلندي و افتخار ما بود

اعدام عادلانه ي يه آدم قاتل..خفاش شب

باعث خوشحالي و انزجار ما بود

از اسم اخبار بدم میاد...چرا؟

چون با اون بوي خون میاد تو خونه ھا

خبر بمب گذاري كربلا به دست افراد ناشناس

خبر ترور شدن ناجوانمردانه ي رھبر حماس

اخبار و جرايد صفحات و مطبوعات

صداي داد و بیداد و فرياد و ھیجانات

مرگ و زندگي و از اين جور اتفاقات

به خبري كه ھم اكنون به دستش رسید

ھمه با ھم توجه میكنیم

صدام خون خوار ھم ديگه دست گیر شد

آخیش...ھمگي راحت شديم

ولي نه تو ھیچ وقت راحت نیستي

اتفاقاَ الانه كه خوردي به پیسي

در به دري نا چیزي بي اطلاع از ھمه چي

اون آدم بزرگي كه فكر میكني تو نیستي

تو يكي از روزھاي سرد اين زمان

تركید لرزيد آوارگان بي پناه

دفن ھا و جسد ھاو چاله شدن ھا

يه دفعه ھمه چي به ھم ريخت

آسمون داشت روي سر بم میچرخید

ارگ بم با اون عظمتش تو چند ثانیه از ھم پاشید

میشد حس وحشت رو تو چشم ھر پیرو جووني ديد

بي شمعي و رھايي و فراموشي نگاه ما

افتخار مملكت ھشت سال دفاع مقدس

جنگیديم با شھامت با رشادت

عشقمون به مملكت

افتخار اين وطن شھیدان مرد و زن افتخار اين خاكن

روحشون تو اوج غرور سر بلند و بي باكن

نگاه بي بھانه برا يه جمع كودكانه

فرياد نسل من كشورھا دست در دست ھم

آرزوي نسل ما گفت و گوي تمدن ھا

گفتیم و فرياد زديم از اين زمونه آره

اما ھیچ نگفتیم رعد يك داستان زنانه

واسه آزار و اذيت يه دختر ٢٠ ساله

تعداد ٩ تا پسر آره آره اندازه بود

ولي ما كور خونده بوديم قدرت اون دختر

مثل يه پسر واقعاَ نترس و با جربزه بود

ھر كدوم از بچه ھا يه حرف تو دلشون بود

گوش كرديم

ولي حرف ھمه ي مردم ايران رو نمیتونیم

گوش بديم

ھر كسي تو دلش يه غم بزرگ داره

يكي غم دوري كسي يكي غم از دست دادن

يكي غم مريضي يكي غم بي پولي

نداري فراري زنداني فقر ذلت

آوارگي گشنگي و بي بھايي

يكي غم اعتیاد يكي غم عشق

يكي غم رعد براي اون جوون فقط يه مرد

ما ھم غم خستگي

خستگي از شھر پر دود و شلوغ و پر درد

(رعد)

در به در از اين شھر ھمه به فكر يك سفر

تا سحر با مشورت دادن نظر نفر به نفر

(یاس)

تو اين سفر چند روزه با افتخار به اين كه

اون دختر تو اين بازي میسوزه

دخترك میخواست مثل يه مرد باشه

جلوي اتفاقات بزرگ ھم كاملا قوي و خونسرد باشه

تو آينه نگاه كرد يه سرباز ديد

رو اسم دخترونش يه خط قرمز كشید و فرياد زد

(رعد)

اسمم از اين به بعد بايد باشه رعد

(یاس)

رعد رو تو مغزش حك كرد

رعد يه مرد يه بي احساس و سرد

آماده ي نبرد براش بود دغدغه اي پر درد

پي ثمر پرخطر وسط اين جمع بزرگ

ھمه چي به ھم ريخت

رعد داستان ما ديگه نخنديد

تلفن داشت تو دستش میلرزيد

واسه رعد خبر فوت باباش رو شنید

نگران گريه كرد

اون پسر شد دختر

از پسر شدن چیزي دست گیرش نشده بود

دختر فیلم ما بود يه زن نه يه رعد برای نبرد

عاشق پسرشدن باخبرمرگ پدراون

شد يه دختر بي خبراز بي احساس شدن براي پسر

متنفر از اسم رعد

داستان بازي يه زن با يه خروار پسر

با جسارت در آخر او ماند

يك زن زن زن زن زن

.......................................................................................