اخھ بابا باغ تابان من رودرکم کن .
نگو جلو راه واستادی اقا حرکت کن .
تو این جا نشستی واسھ این کھ جوابمو بدی .
پایین نگاه نکن چشم پر عذابمو ببین .
اگھ نیازمند بودی تو ھم میشدی یک کنھ .
ببین اسم بد شانس رو پشونی منھ .
عصبانیم یھ زلزلی ده ریشتر تو چرا او با یقھ بستھ و تھریش بره تو .
ھمین ھا میتونھ جوونای ما رو پیر کنھ .
ھر صدی یھ روزی پیشش کار دیر کنھ.
تا کھ میرسھ بھ من بد بختو باره میگھ العا نھ باشھ بدبخت نھار .
بیا یھ کاری بکن توی روزه .
امضا تو نمیخوام بزارم توی موزه .
نگو مدارکت ناقسھ تو فردا بیا .
ھمھ چیز کامل کن بد بدا بیا .
باسھ استقدام دقت کن بھ زابتھ ھا .
باید داشتھ باشی پنج سال سابقھ کار .
نمیخوام داد بزنم علیکی شلوغ بکنم .
بگو پنج سال رو من از کجا شروع بکنم .
ھم خوان
منو داری میبینی کھ عزیز جون سیرم .ازجوون بریدم جوونھ پیرم .کولھ بارم رومیبندم شبونھ میرم . بخاطر تو دیگھ کارم تمومھ
بیرم.منو داری میبینی کھ عزیز جون سیرم . از جوون بریدم جوونھ پیرم . کولھ بارم رو میبندم شبونھ میرم . بخاطر تو دیگھ کارم
تمومھ بیرم .
ورس ٢
بیدار شدی میخوره بھ سرت ھوا صبح.
توی روزنامھ بخون صفحھ حوادثو.
ببین مادری کھ دخترش رو کشتھ بود .
بد خودشو پرت کرد از پشت بوم .
میگی چھ مادر بیبرھمی چھ روزگاری .
چیھ خراب شدن بلھ روزگاری .
اگھ دقت کنی با کمی ریشھ یابی .
میفھمی کھ حتی یھ مادر ھم میشھ یابی .
اون مادریکاش باز زنده میشد .
باست تعریف میکرد داستان زندگی شو.
روزی کھ خداوند دخترش رو ھدیھ می کرد .
مادر داشت از خوش حالی گریھ میکرد .
با وجود پدری کھ ھنوز بیکار بود.
دم بیمارستان نشستھ و سیگار دود .
میکنھ و بدھی ھا ھر روز قد میکشھ .
مرگ دور اگھی ھا ھمش خط میکشھ.
بند امیدش بھ اینده ھا پاره باخت .
اخر سرم کھ خیابون کارش رو ساخت .
قاتل توھی خدا ببخش این گناھاتو.
حالا برو ببخش مجلی گناھات رو .
ھم خوان
من رو داری میبینی کھ عزیز جون سیرم . از ھمھ جوون بریدم جوونھ پیرم . کولھ بارم رو میبندم شبونھ میرم . بخاطر تو دیگھ
کارم تمومھ بیرم . من رو داری میبنی کھ عزیز جون سیرم . از ھمھ جوون بریدم جوونھ پیرم . کولھ بارم رو میبندم شبونھ میرم .
بخاطر تو دیگھ کارم تمومھ بیرم .
ورس ٣
چیھ؟ فکر میکنی حالا کھ تو پشت میزی .
از ما بالا تری یعنی تو گشنھ نیستی .
طوری صوبت میکنی انگار کھ داری.
العا تراورات رو میکنی پشتھ نیستی .
خیلی شده یھ جوون جلوی تو ظاھر بشھ .
یھ جوون تحصیل کرده کھ مسافر کشھ.
این ھمھ سال زحمت کشیده باسھ کاری.
کھ فردا با روی سفید بره خواستگاری .
دیگھ خودت ھم میدونی اینھ گفتی عقد .
با پول بشینی سر سفریھ عقد .
بعد توی پول چیزی بھ اسم وفا گمھ.
گذشت وقتی کھ می گفت ما ھم تفاھمھ .
فقر از در میاد ھمھ چیزو خراب میکنھ .
بعدش از پنجره فرار میکنھ .
باغ تابان منو درکم کن نگو جلو راه واستادی اقا حرکت کن .
ھم خوان
من رو داری میبینی کھ عزیز جون سیرم . از ھمھ جوون بریدم جوونھ پیرم . کولھ بارم رو میبندم شبونھ میرم . بخاطر تو دیگھ
کارم تمومھ بیرم . من رو داری میبنی کھ عزیز جون سیرم . از ھمھ جوون بریدم جوونھ پیرم . کولھ بارم رو میبندم شبونھ میرم ..
بخاطر تو دیگھ کارم تمومھ بیرم .